قیمت گذاری به پروسه تعیین قیمت برای سفارش های خرید و فروش گفته می شود که به دو شکل خودکار و دستی صورت می گیرد. پروسه قیمت گذاری محصول با ارزیابی، سنجش و میزان جامعه هدف در بازار صورت می گیرد و شامل ارزش مبادله خدمت و کالا است که به شکل واحد پول بیان می شود. که طبق این گفته بطور ساده قیمت گذاری به تعیین قیمت برای خدمات و کالا گفته می شود .
از اصول مهم برای سود آوری در کسب و کار ها، بکارگیری استراتژی صحیح و قدم گذاری درست در آن به همراه ارائه کالا های بهتر نسبت به رقبا است. به همین ترتیب یک واحد اقتصادی می بایست بتواند به شکلی محصولات خود را قیمت گذاری کند تا قادر باشد سودآوری متناسبی با توجه به محتوای ارائه شده به مشتری بدست آورد و در همین مسیر جایگاهش را در میان مشتریان ، محصولات تکمیلی ، رقیبان و واحد های اقتصادی جدید حفظ نماید .
مهمترین بخش از یک پازل کسب و کار قیمت گذاری است و تغییر عوامل وابسته به آن می تواند مستقیما بر روی سود واحد اقتصادی تاثیرگذار باشد .
می توان با جواب دادن تعدادی سوال،مانند سوال های زیر قیمت گذاری موفقی را رقم زد :
1. چگونه میتوان قیمتی را برآورد کرد تا مزایای ارائه شده توسط واحد اقتصادی، هزینه و سودآوری در ارتباط باشند ؟
2. در چه بازه هایی می بایست واحد اقتصادی قیمت های خود را افزایش یا کاهش دهد ؟
3. بازخورد های، واحد های اقتصادی رقیب و مشتریان در زمان تعیین قیمت های جدید چگونه خواهد بود ؟
4. در چه بازه ای از زمان واحد اقتصادی می بایست محصولات خود را بیش از حد ارزان بفروشد ؟
مدل های قیمت گذاری :
مبادله پایاپای :
مبادله پایاپای قدیمی ترین شکل قیمت گذاری است که کالا در مقابل کالا تبادل می شود که بخاطر بی مفهوم بودن پول در گذشته، در زمان دور رایج بوده است .
چانه زنی شخص با شخص :
در این نوع قیمت گذاری دو فرد معامله گر با یگدیگر مذاکره می کنند تا بتوانند قیمتی را به شکل توافقی تعیین کنند . که در بالا و پایین مناطق بسیاری از کشور های در مسیر توسعه وجود دارد.
قیمت مقطوع :
در این نوع قیمت گذاری فرد فروشنده قیمتی را مشخص کرده و خریدار قادر به پذیرش یا رد قیمت است و چانه زنی در آن بی معناست.
مزایده :
در روش قیمت گذاری مزایده ای شخص فروشنده کالا ی خود را برای فروش، میان خریداران متعدد معرفی می کند و کالای مورد نظر به شخصی که بالاترین پیشنهاد را برای خرید آن بدهد فروخته می شود .
اصول اولیه در قیمت گذاری :
طبق کتاب استراتژی قیمت گذاری نوشته ی مهدی خادمی، یک واحد اقتصادی می بایست در اکثر موارد، تصمیم گیر این موضوع باشد که قیمت را افزایش یا کاهش دهد. قیمت کالا های تازه معرفی شده اش بالا باشد یا پایین. قیمت محصولات متغییر باشد یا ثابت. از چه نوع طرح قیمت گذاری برای محصولاتش بهره ببرد و …
به انتخاب یک راه یا فرایند برای این امر استراتژی قیمت گذاری گفته می شود. موفقیت این استراتژی وابسته به ساختار استراتژی ، مدل کسب و کار و بشکل ویژه متناسب بودن استراتژی تعیین قیمت با مدل کسب و کار است.
اصول ذکر شده در زیر برای قیمت گذاری، توسط رد هالدن در کتاب استراتژی قیمت گذاری به شکل ویژه مهم خوانده شده است که در ادامه می توانید در مورد آن بخوانید :
اصل 1 :
بهترین راه برای ترک یک عادت جایگزین کردن آن با عادتی دیگر است به همین شکل میتوانید عادت تخفیف دادن را با کمی غرور جا به جا کنید . در دنیای فعلی در مجموعه های هنری بسیاری، تخفیف دادن رایج شده است. برای کنار گذاشتن این تفکر جا افتاده، بهترین روش جایگزینی آن با عادت دیگر است که می تواند داشتن احساس خوب و مثبت به آثار هنری باشد .
اصل 2 :
می بایست ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید. تا زمانی که از ارزش مالی که اثر هنری شما برای طرف مقابلتان فراهم می آورد اطلاع نداشته باشید، قادر نخواهید بود با اطمینان قیمتی را تعیین کنید. مدیران هنری زیادی بر این باورند که نمی توان اینگونه اطلاعات را بدست آورد در صورتی که بسیاری از مخاطبان شما فراهم آورنده ی این اطلاعات برای شما می باشند.
اصل 3 :
استراتژی ساده ای که مورد تائید تمام اعضای سازمان می باشد را انتخاب کنید در غیر اینصورت نمی توان به قیمت های خود اطمینان داشت. در چه زمانی قیمت ها را بالا ببریم و در چه زمانی قیمت ها را پایین بیاوریم و میان این دو وضعیت چه عملکردی داشته باشیم ؟
اصل 4 :
با مشتریان خود بهتر پوکر بازی کنید. این را یاد بگیرید که مشتریان خود را دوست بدارید، اما به شکل قمار بازها روی آنها ریسک نکنید. اکثر مخاطبان هنر این ادعا را دارند که ارزش بالاترین چیزی است که خواستار آن هستند اما در بیشتر موارد که آنها درخواست تخفیف می کنند نمایان می شود که انها در حال بلوف زدن هستند. بعضی از مشتریان صرفا با قیمت بر انگیخته می شوند و برخی دیگر نیز فقط ارزش را میخواهند و حاضر هستند برای آن هزینه کنند.این افراد همان قمار باز هایی هستند که می بایست شما آنها را در کنترل خود بگیرید .
اصل 5 :
قیمت گذاری را برای افزایش سود انجام دهید. این که قیمت ها را برای افزایش فروش کاهش دهید یک افسانه است. می توان سود خود را افزایش داد . شما در زمانی به سود دست پیدا می کنید که واحد اقتصادی شما فعالیت های متعددی مثل کارایی هزینه ،سنجش سود آوری و قیمت گذاری را در زمان و جای مناسب خود بکار گیرد.
اصل 6 :
قدم های ساده ای برای کوچ کردن از قیمت گذاری بر مبنای هزینه به سمت قیمت گذاری بر مبنای ارزش دارید. بهره گیری از قیمت گذاری ارزشی نیازمند مهارت های پیچیده داخلی و سیستم ها می باشد. که مسیر دست یابی به آن اینگونه است که با توجه به رشد توانایی های کارکنان و مهارت ها آنان به تدریج قیمت های خود را بهبود دهید. تا زمانی که قیمت گذاری بر اساس هزینه، ارزش مالی بوجود آمده به وسیله شما را برای مخاطبتان تقویت کند استفاده از آن مانعی ندارد. و زمانی که مهارت های کافی و لازم را کسب کردید می توانید به طرف قیمت گذاری بر اساس ارزش به سرعت حرکت کنید.
اصل 7 :
قیمت گذاری را با اطمینان انجام دهید، این را بخاطر بسپارید که شما چه کسی هستید،و هدف مذاکره با مخاطب را به سمت ارائه ارزش منحصر به فرد نزدیک کنید. مخاطبان هستند که خریدار نهایی محصولما هستند نه حرف و سخن. گام برداشتن عملی فراتر از حرف و سخن در مورد ارزش هنری است وگام برداشتن است که شما را برای ارزش آفرینی برای مخاطبانتان توانا می سازد.
انتخاب استراتژی برای قیمت گذاری :
قیمت گذاری بر اساس فایده :
پیش از هر چیزی برای قیمت گذاری مناسب، باید ارزشی را مدنظر گرفت که هر نوع خدمت یا کالا برای مخاطب ایجاد می کند. در قیمت گذاری طبق ارزش،تفکر خریداران از قیمت ارزش کالا است ونه بهای تمام شده برای ارائه دهنده ی کالا. قیمت گذاری به این شکل به این معنی است که بازاریاب نمی تواند برنامه و ویژگی بازاریابی کالا را معلوم کند و بتواند قیمت آن را تعیین کند.
قیمت گذاری به روش کره گیری :
در این روش واحد مورد نظر کالای جدید را در زمانی که هیچ رقیبی وجود ندارد با قیمت بالا روانه ی بازار می کند و زمانی که رقبا وارد بازار شدند، مبلغ کالا را کاهش می دهد.توجیح قیمت بالا در اول ارئه محصول ای می باشد که تصور می شود، در بازار تقاضا برای این محصول جدید بدون کشش است و به دنبال آن قیمت کم، مخاطبان زیادی را جذب نمی کند. این روش در بازار محصولاتی که مصرف کننده پیش آهنگ وجود دارد بسیار کارآمد است.
قیمت گذاری رخنه ای :
در این روش قیمت گذاری، واحد اقتصادی برای رخنه در بازار ابتدا محصول مورد نظر را با قیمت بسیار پایین و یا حتی مجانی ارائه میدهد. هدف از این روش به دست آوردن سهم بیشتری از بازار فروش واستانداردسازی می باشد.که به طور معمول بسیاری از محصولات مبتنی بر دانش از این نوع قیمت گذازی استفاده می کنند.
قیمت گذاری دسته ای :
در قیمت گذاری دسته ای واحد اقتصادی چند محصول را در یک بسته با قیمتی پایینتر از قیمت هر محصول به صورت جداگانه ارائه می دهد.
قیمت گذاری دو تعرفه ای :
در روش قیت گذاری دو تعرفه ای فروشنده دو مبلغ را تعیین می کند یکی برای امکان استفاده از محصول و دیگری برای تعداد واحد مصرفی محصول.
قیمت گذاری بر اساس میزان خرید :
در روش قیمت گذاری بر اساس میزان خرید، بوسیله بکارگیری تنظیم قیمت به وسیله قیمت تنظیم شده برای تعداد متوسط به دست می آید و سپس برای خرید بیش از آن میزان قیمت ها کاهش می یابد.
قیمت گذاری بر اساس دسته بندی قیمت :
در این روش طبق خصوصیات مشتریان دسته بندی ایجاد می شود و واحد اقتصادی برای هر دسته قیمت متفاوتی را ارائه می دهد.
قیمت گذاری روانی :
قیمت گذاری روانی زمانی استفاده می شود که مشتری طبق یک حس تصمیم بگیرد تا یک منطق، مانند ارائه کالا نه به قیمت 1000 تومان بلکه با قیمت 999تومان.
این نکته را مورد توجه قرار دهید که به راحتی نمی توان قیمت محصول را تعیین کرد و گفت که یک استراتژی بهتر از دیگری است و می بایست آن را عملی کرد.تنها باید این را مد نظر داشت که مناسب ترین قیمت برای محصول قیمتی است که مخاطب آن را قبول داشته باشد و تمایل به خرید را در آن ایجاد کند و در عین حال سود دهی مناسبی را نیز به همراه داشته باشد.
در کلام آخر با اطلاعات و ارزیابی شاخصه های متفاوت در مورد قیمت گذاری کالا باید تصمیصم گرفت. یکی از این شاخصه ها در نظر گرفتن گزارشات سود و زیان و دیگر گزارشات مربوط به تاریخچه فروش سال های مالی پیشین می باشد که با به بهره مندی از نرم افزار سپیدار میتوانید انواع گزارش ها را با توجه به اهداف شرکت از نرم افزار اخذ کرده و از تحلیل آنها برای تصمیم گیری بهتر بهره مند شوید.